سوار زیر پل شد و صریح عكس كير وكون و زیر پا لعنتی

من دیده ام که یک بلوند با سینه کوچک دوست دارد یک مکنده مک کند ، بله بیا عزیزم ، من شما را زیر پل می برم و شیرین ترین ارگانی را که نمی توان با آب نبات روی چوب مقایسه کرد ، برای شما تغذیه می کنم. یک روسپی علاقه مند زیر یک پل غریبه را دنبال می کرد که هیچ کس نتوانست آنها را بسوزاند. در آنجا ، شیطان نوک را چشید ، سرش را مکید ، و عكس كير وكون سپس با اطمینان به هر آنچه که گفته شد ، تسلیم سرطان شد.